کورشکورش، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

بهونه ی زیبای زندگی

خبرهای عالی

  حقارت وازه ها را وقتی دیدم که مهربانیت را نتوانستن توصیف کنند   سلام عشق زندگیم ... گل پسرم ... عزیز دلم ... شاه پسرم .... هستی من .... مامان فدای پسر مهربونش بشه  کورش جونم 2 هفته با استرس زیاد به پایان رسید بله دیروزداروهات تمام شد وباید میرفتیم نوار گوش بگیریم من که استرس پیدا کرده بودم که چی میشه؟؟ زود نوبت ما شد  شما روی پای من نشسته بودی و مثل یک پسر باکلاس هیچی نگفتی وگریه هم نکردی وبه خوبی ازت نوار گرفتن عزیزم نوارت شده c یعنی به داروها جواب دادی الهی من فدای تو گل پسر بشم نرمال نوار این که روی a باشه ولی برای ما مهم این بود که ...
25 دی 1391

بدون عنوان

سلام عزیزم  خوشمل مامان    میدونی چقدر دوست دارم  ؟ به اندازه قطره های باران نه بازم کم هستش + تمام ستاره های اسمون  کورش جونم بازم کم هستش + همه دنیا وای بازم کم ...  دوست داشتنم از قطره های باران وستاره ها ودنیا رد شده نمیتونم دوست داشتنم نسبت به تو با چیزی مقایسه کنم   کورش جونم  دیگه دوست نداشتم برای بیماری خاصی تو وبت مطلب بنویسم چون دوست ندارم وقتی بزرگ شدی این مطالب بخونی دوست دارم مطلب های خوب بنویسم که وقتی بزرگ شدی خوندی حسابی لذتش ببری ولی این دفعه هم چاره ندارم باید بنویسم تا شاید کمی اروم بشم دیروز سر ٢ هفته بود که باید میرفتیم دکتر گوش تا گوشت ببینه اون دفعه که رفتیم...
20 دی 1391

ماشین سواری

   سلام عزیز دلم ....خوشمل مامان.... ناز مامان ...فدات بشم... خوبی عزیزم ... احوال شما مثل قبل هستش خبر خاصی نیست  کورش جونم تو خیلی دوست داری پشت فرمون بشینی ورانندگی کنی وقتی تو ماشین خودت میشینی اول اهنگش میزنی بعد گاز میدی و حرکت میکنی حسابی حال میکنی حالا فکر  میکنی ماشین بابا محمد هم همین طور  تو ماشین بابا محمد که میشینی اول صدای صبط درست میکنی بعد که بابا محمد از ماشین پیاده میشه شما با سرعت نور میری پشت فرمون  انقدر فرمون می چرخونی که الان میخوای  حرکت کنی  بعد خودت سویچ در میاری ومیزاری سر جاش حالا به من غر میزنی که چرا حرکت نمیکنه فکر میکنی مثل ماش...
19 دی 1391

خرابکاری کورش

  سلام کورش شیطون مامان چه حال واحوال ؟ چه خبر؟ امروز که از خواب بیدار شدی کمی با هم بازی کردیم بعد من رفتم تو اشپز خونه مشغول غذا درست کردن بودم وگاهی هم نگاه بهت میکردم .می دیدم پشتت به من و مثلا با اسباب بازیهات داری بازی میکنی نگو خیال باطل هستش وداری یه خر ابکاری میکنی وبعد اومدی تو اشپزخونه واونجا یه سری زدی ودوباره رفتی توی حال وقتی کار من تموم شد اومدم گوشیم از روی میز بردارم تا زنگ به بابا محمد بزنم دیدم گوشیم نیست  دنبالش گشتم دیدم قاطی اسباب بازیهای شما هستش حالا بگو چه شکلی همه از هم جدا کردی درش یه طرف خود گوشی یه طرف باطریش هم زیادی بود چون باطری اونجا نبود اون موقع...
6 دی 1391

هنرهای کورش

سلام پسر گلم ...عشق زندگیم...   چه خبر....  خدارو شکر خبر خاصی نیست اول تولد 21 ماهگیت بهت تبریک میگم واز خدای مهربون سپاس گزارم  که یکی از زیباترین فرشته هاش زمینی کرد و به من وبابا محمد داد تا از لحظه لحظه هاش استفاده کنی 21 ماه هستش که با خندهات خندیدیم وبا گریه هات گریه کردیم  الان از احوالاتت بگم فعلا که داری داروهات میخوری وحسابی تابستونی کردی با یک لباس یا رکابی زیر دکمه دار تو خونه می چرخی وحال میکنی تا یه بار عرق نکنی هر موقع میخوام عکست بگیرم یه کاری باید بکنی موشی بشی زبون در بیاری یا لبت یه کاری بهش بکنی شب یلدا خونه ما...
1 دی 1391
1